خاکستری

گاه نوشت های آدمی که نه سیاه بود نه سفید ...

خاکستری

گاه نوشت های آدمی که نه سیاه بود نه سفید ...

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

مرگ ماهی

دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۴:۲۲ ب.ظ

ماههی مان مرد! به همین سادگی. یکی از پیرترین ماهی قرمز های زنده دنیا بود! چهار یا پنج سالش بود حداقل!

به سفارش مادر چند دقیقه قبل از سال تحویل خریده بودمش! هول هولکی و با یک ملاقه آب توی کیسه! به زحمت رسانده بودمش به سال تحویل . رساندم تا سه عید دیگر هم کنار ما باشد و درست قبل از عید چهارم بیاید روی آب. همین طور باد کرده و کج و معوج. راستی دوتا بودند اینها!

یکیشان یک سالی می شود که مرده. حافظه ماهی را هم که می دانی ... در حد ثانیه یا نهایت دقیقه است. ماهی ما هم رفیقش را فوری یادش رفته بود . تا همین امروز که ناغافل عکس خودش را توی آینه با رفیقش اشتباه گرفت. یادش آمد ... یادش آمد و فهمید که یک سال تمام یادش نبوده! اشک هایش توی آب پیدا نبود. چرخ زد ... چرخ زد ... چرخ زد ... نه ! این بار دیگر یادش نمی رفت. انگار دیگر ماهی قرمز نبود!

ارام گرفت ... ارام ارام آمد روی آب و گذاشت آنقدر یادش بیاید که ...

نظرات  (۴)

حافظه ی کوتاه به سان ماهی ها نه نمیخوام 
اما خوب بود میشد حافظه را ، خاطره را ، خیال را ، گاهی گذاشت توی صندوق و یک قفل گنده زد بهش ، تق 
و رفت دنبال باقی قضایا 
پاسخ:
کلا کنترل هر چی دست خود آدم باشه حال میده! حتی تی وی :))
ما هم ماهی عیدمون رو دو سال بود که داشتیم. یک ماه پیش براش تمر هندی ریختم و کشتمش.
روحشون شاد و یادشون گرامی باد!
پاسخ:
دمت گرم واقعا :)))
:))
هاااا علی الخصوص تی وی ! 
۱۶ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۶ علی رضائیان
روحش شاد و یادش گرامی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی