خاکستری

گاه نوشت های آدمی که نه سیاه بود نه سفید ...

خاکستری

گاه نوشت های آدمی که نه سیاه بود نه سفید ...

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مبارزه» ثبت شده است

عنفوان جوانی، جایی بین 18 تا 22-3 سالگی جایی است برای رویا بافی و ترسیم زندگی آینده. جایی که همان سال های ابتدایی اش مجبوری راهت را هم تا حدودی مشخص کنی و زندگی خیلی نرم اما با قدرت به سمت جلو هلت می دهد. مجبوری بالاخره یک راهی را انتخاب کنی و راه بیفتی. به کجا؟ خیلی فرق نمی کند. مجبوری و راه می افتی! اما هنوز توی سرت نمی دانی به کجا می روی. اغلب آدم ها همین طورند. اصلا شاید بشود گفت همه شان!
 آن ها هم که فکر می کنند می دانند هم، توی یک حباب موقت گیر افتاده اند  و تنها تا زمانی در ظاهر آسوده اند که حباب بترکد و با سر توی دنیا واقعی بیفتند و با سرگیجه ای چه بسا شدید تر از حالت اول، پی راهشان بگردند.

بسیاری از آدم هایی که اواخر دهه سوم تا دهه چهارم زندگی شان را می گذرانند، واقعا نمی دانند چطور شده که به اینجا رسیده اند. از دور که نگاه می کنی فکر می کنی آن آدم چقدر موفق است و حتما کلی برنامه ریزی و تلاش کرده که به آن جا رسیده. نزدیک که می روی اما کودکی را می بینی که بزرو در کلاسی ثبت نامش کرده اند و نمی داند چرا آن جاست. اما ناچار به اجرای قوانین و تلاش برای یادگیری و پیشرفت است.
 القصه ...
پوچی زندگی یک جایی می خورد توی صورتمان. یا در همان جوانی و یا در دهه های بعدی. ممکن است مثل مادر بزرگی که یکی یکی بچه هایش را عروس و داماد کرده و زمانی که تنها می شود به آن پی ببرد یا جوانی که همین حالا دارد آن نقطه را با وضوحی بیش از اندازه می بیند. شاید خوش شانس و نمی دانم شاید هم بد شانس باشی که لحظات آخر زندگی ات به آن برسی. چیزی که می دانم این است که داستان شتر و خوابیدن در خانه دقیقا در این باره اتفاق می افتد .

در این شکی نیست. بحث بر سر چگونگی رفتار آدم ها و عکس العملشان نسبت به این پدیده و اتفاق مهم در زندگی شان است. آدم ها وقتی می بینند که انتهای هر چیزی، تاکید می کنم هر چیزی در این زندگی به پوچی، نیستی و فنا می رسد، چطور با خودشان و تنهایی وحشت آوری که گریبانشان را می گیرد رفتار می کنند؟
با آن کنار می آیند (چطور؟)، با قدرت هرچه تمام تر انکارش می کنند و یا تمام تلاششان را می کنند تا با آن مبارزه کنند؟
هه ! مبارزه با پوچی! مبارزه با نیستی! جنگ و جدال با چیزی که نیست و تلاش برای نابودی اش. خیلی سخت است!
برویم فکر کنیم و نگاه کنیم به زندگی آدم ها تا ببینیم چطور با این پدیده دست و پنجه نرم می کنند .... ؟

ادامه دارد ...
۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۱۳:۲۴
مرد خاکستری